معنی باشگاه سوئدی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
باشگاه. (اِ مرکب) کلوب. کانون. (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ایران). محلی خاص اجتماع گروهی از مردم با منظور معین. محل گرد آمدن پیوسته یا متناوب گروهی بر طبق آیین نامه ٔ خاص.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(اِمر.) کلوپ، جایی برای ورزش و تفریح.
فرهنگ عمید
حیاط یا تالار بزرگ که در آنجا عدهای برای ورزش، بازی، تفریح، یا دیدوبازدید جمع میشوند، کلوب،
مترادف و متضاد زبان فارسی
انجمن، کانون، کلوب، مجمع، کلوپ، معهد، زورخانه، ورزشگاه
فارسی به عربی
نادی
فارسی به آلمانی
Keule (f), Klub (m), Knüppel (m), Schläger (m), Schlagholz (n)
فارسی به ایتالیایی
federazione
معادل ابجد
409